loading...

آئین مستان

متن سینه زنی شور شهادت امام حسین , سینه زنی شور شهادت امام حسین , متن مداحی شهادت امام حسین , مداحی شهادت امام حسین , دانلود مداحی شهادت امام حسین , متن مداحی

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2235 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1747 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6711 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3820 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4372 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 823 زمان : نظرات (0)

حمید علیمی

 

بعد تو بی پناه و حیرونم

بی تو حتی یه شب نیمتونم

قبلهٔ من بدون تو دیگه

با چه حالی نماز میخونم

بی تو برگردم مرگ من اینه

زندگی داداش بی تو غمگینه

به کی قسمت بدم که نری

به کی قسمت بدم که بمونی

چه غروب گرفته و سردی

چه خداحافظی پر دردی

آخرین باره اومدی خیمه

که بگی دیگه بر نمیگردی

میری و میشم بی تو سرگردون

آخرین باره من و برگردون

به کی قسمت بدم که نری

به کی قسمت بدم که بمونی

قبله گاه حرم خداحافظ

حامی معجرم خداحافظ

آخرین یادگاری حیدر

پسر مادرم خداحافظ

میری و دشمن میزنه پرسه

حق داره این دل اگه میترسه

به کی قسمت بدم که نری

به کی قسمت بدم که بمونی 

سینه زنی زمینه شهادت امام حسین (ع)  زبان حال حضرت زینب (ع) -  بعد تو بی پناه و حیرونم -  حمید علیمی

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 750 زمان : نظرات (0)

حاج محمود کریمی

 

ببند چشم و به چشم دلت ببین غوغاست

کسی که عاشق دلداده نیست نا بیناست

دلیل و راهنمای تمام گمشده ها

فقط ستاره قطبی سید الشهداست

تقرب است به درگاه حق ولای حسین

بدان که قطب هدایت همان چراغ هداست

بکوش تا که نگشته چراغ ها خاموش

بجنب تا که نرفته کسی که با دنیاست

به پای دل برسان خویش را به کرب و بلا

برس به حلقه عشاق عشق عشق بلاست

هر آنکه رفت چراغش چراغ ظاهر بود

و آنکه ما چراغ ش از عالمی بالاست

فقط نشانهٔ عشق است این چهار قلم

یقین و معرفت و نین و ثبات قدم

کسی که قصد نموده پی خدا برود

نمی تواند از این کاروان جدا برود

نه پیش تر ز امام و نه جای مانده ز ره

به حق رسیده به شرطی که پا به پا برود

صدای سید عشاق می رسد بر گوش

کسی که همره من نیست بی صدا برود

کجا چطور چرایش به عهده خود اوست

کسی که رفت در این جمع نیست تا برود

به پای کشتهٔ من کشته ام شود خود من

+فرمود: اینا با من کار دارن، فردا هرکی کشنه بشه حسینه...

به پای کشتهٔ من کشته ام شود خود من

حسین نیست کسی که ز کربلا برود

حبیب گفت حبیبا فدای چشمانت

بدون تو تو بگو نوکرت کجا برود

مرا ز قافله منها نکن که مِنایم

به جان فاطمه بی تاب صبح فردایم

+آقازادهٔ امام محتبی کنار عمو بی تابه، چیه عموجان؟ فردا آیا منم با اینا هستم؟ شهید میشم؟ فدا میشم برا تو؟ آقا فرمود: اول بگو مرگ و شهادت چجوری میبینی؟ عرض کرد: از عسل شیرین تر گفت: آره عزیزم تو رو هم بد میکشن...به بلای عظیم میکشن... غیرت این بچه رو ببین فرمود: عزیزم فقط بهت بگم شش ماهه رو هم میکشن، یه مرتبه رگ غیرتش همچین متورم شد، گفت: اینا به خیمه هم میان...

زدند جملهٔ نا محرمان به بی راهی

حسین ماند و رفیقان ولی عجب جاهی

قِران شمس و قمر بین صورت مَلکیست

شدست تکیه گه مِهر شانه ماهی

نشسته شاه و گدا روبروی یک دیگر

وگاه خنده به لبها و گریه گَه گاهی

تمامی شهدا تا رکاب صاحب امر

عسل چشیده از این کندوی سحر گاهی

حسین گرم مناجات قاضی الحاجات

میان گریه برای حرم کشد آهی

به یاد شام غریبان و خیمه و اطفال

و زینبی که ندارد پناه و همراهی

دوباره شرح بلا را برای زینب گفت

سرش به زانوی خواهر نهاد و لختی خفت

طلوع کرد علی رغم میل خود خورشید

به خیمه ها اثری هم ز رعب و ترس ندید

رجال گرم نشاط وصال و جان بر کف

حرم به بودن عباس غرق شور و امید

ملائک و رسل جِنیان به کف شمشیر

که تر کند لب خود را به اذن شاه شهید

حسین گفت به خواهر که مثل یارانم

به دهر و حشر دگر هیچ کس نخواهد دید

قتیل اول مولا که سمت میدان رفت

چنان به پشت سرش اهل خیمه آه کشید

که سوخت مادر سادات و لطمه بر خود زد

علی که رفت ز روی حسین رنگ پرید

علی اکبر مولا که اِرباً اِربا شد

شروع بزم شهیدان آل طاها شد

علی به فرق شکسته که حیدری تر شد

حسین لحظه به لحظه پیمبری تر شد

پناه اهل حرم چون به قلب لشکر زد

تمام معرکه انگار خیبری تر شد

فتاد روی زمین تا که مشک و دست و علم

سپاه بز دل اوباش هم جری تر شد

به تیر حرمله شش ماهه گشت صد ساله

علی اصغر ارباب اکبری تر شد

حسین رفت به میدان و خواهرش ز قفاش

نگاه خواهر مظلومه مادری تر شد

گرفت رنگ شفق آسمان زمانی که

ز خون، خون خداوند خنجری تر شد

به سنگ و نیزه و تیر و سنان و تیغ و عصا

هزار و نهصد و پنجاه زخم شد پیدا

پناه بر تو خدایا مگر پناهی نیست

که دختر علی آن لحظه دید راهی نیست

به ناله خواست دل سنگ خصم نرم کند

به ابن سعد چنین گفت تا که شرم کند

بترس عاقبت خویش را تباه کنی

حسین را بکشند و تو هم نگاه کنی

کسی به فکر ورق پاره های قران نیست

مگر میان شما کوفیان مسلمان نیست

+یه جمله از لهوف بگم برات، امام سجاد فرمود: سی هزار نفر دور بابام جمع شدن همه برای رضای خدا میزن... ببین سی هزار نفر خیلی جمعیت ها، همه میرفتن نوبت برسه...

چو دید زینب حزین سنگ جفا و شاه دین

کشید ناله ای خدا چند نفر به یک نفر

دست یکی به موی او سنگ یکی به روی او

دست یکی به پیروهن  بر روی سینه رد پا

چند نفر به یک نفر

به روی خاک ها سرش شمر به دست خنجرش

یکی پی عمامه اش یکی به دنبال عبا

چند نفر به یک نفر

پیش نگاه مادرش جدا شد از بدن سرش

اهل حرم به سر زنان صدا زدند بچه ها

 چند نفر به یک نفر

روضه شهادت حضرت عباس (ع) - ببند چشم و به چشم دلت ببین غوغاست - حاج محمود کریمی

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1937 زمان : نظرات (0)

حاج مهدی سلحشور

 

از تل زینبیه تا مقتل شهیدان

آید صدا ناله آهسته تر حسین جان

آهسته تر حسین جان...

+امشب شب روضه خوندنه، شب عاشوراست، اومد از خیمه ها بیرون سوار بر مرکب شد، تا اومد حرکت کنه دید مرکب حرکت نمیکنه، دختر دارا... دید ده ساله اش خودش انداخته زیر دست و پای مرکب، بابا اگه از مرکب پیاده نشی منو بغلم نگیری نمیزارم بری، یه دونه از اون دست ها که رو سر دختر مسلم کشیدی رو سرم بکش، بچه رو آرامش کرد رو زانو نشوند، دست نوازش به سرش کشوند، سوار بر مرکب دوباره میخواد حرکت کنه، صدای گریه زینب داره میاد، دوباره از مرکب پیاده شد؛ زینب جان من که تو رو آرومت کردم چرا داری دوباره گریه میکنی، گفت: داداش یعنی میخوان منو از تو جدا کنن، منو میخوان بی برادر کنن، دست ولایت رو سینهٔ زینبش گذاشت زینب را آرام کرد، دوباره سوار بر مرکب شد بره دید دوباره صدای هقهق زینب میاد، دوباره پیاده شد زینب جان دیگه چرا داری گریه میکنی، گفت: دیدم داری میری از پشت سر نگات کردم یادم اومد امشب یک زن تنها، هشتاد و چهار زن بچه تو این بیابون زینب اینها رو چطور جمع کنه... اگه بهانه بابا بگیرن چطور آرامشون کنم...

-یک زینب و یک کاروان

شد همسفر با ساربان

+دوباره زینب را آرام کرد، دوباره روانه میدان شد، مقابل لشکر ایستاد یه نگاه به سمت چپ و راست خودش کرد صدا زد: عین المسلم، عین الحبیب، عین علی ابن الحسین، عین الاباالفضل... یکی نیست منو کمکم کنه... هل من ناصر ینصرنی... یه وقت دید دوباره تو خیمه ولوله شده صدای زن و بچه بلند شده دوباره برگشت به خیمه زینب جان چرا این بچه ها را آرام نمیکنی، گفت: داداش تا صدای غربتت بلند شد علی اصغر گهواره رو یه تکان داد، خودش از گهواره بیرون انداخت یعنی بابا رو منم حساب کن...

+شب عاشوراست، نفس ا دیگه به شماره میافته یه خورده خودت میزنی یه خورده سینه میزنی، عرق ریزان نفس زنان دیگه رمق نداری، یه گوشه ای می افتی، قربون زینبت برم آقا جانم، اینقدر از تل زینبیه تا گودال رفت و برگشت...

-پروانه سوخت، شمع فرو ریخت، شب گذشت

ای وای من که قصهٔ دل ناشنیده ماند

+ میشه همه چراغا رو خاموش کنید، ابی عبدالله خیمه رو تاریک کرد، فرمود: هرکی میخواد بره بره اینا با من کار دارن، عباس جان توام دست زن و بچمو بگیر، دست خواهرتو بگیر از این بیابون برو اینا با من کار دارن، یکی گفت: اگه منو بسوزونن خاکسترم رو بر باد بدن دوباره زنده بشم میگم حسین، زهیر بلند شد اگر قطعه قطعه ام کنن زنده بشم دوباره میگم حسین...قاسم یه جور گفت، حبیب یه جور گفت، مسلم بن اوسجه... اما یه وقت دیدن با اشک چشم عباس از گوشه خیمه بلند شد، گفت: داداش گیرم رفتم بعد تو زندگی به چه دردی میخوره، میخوام یه لحظه بدون حسین نفس نکشم، اگه برم جواب مادرتو چی بدم...

+خیلی از بزرگانمون مقتل نویسامون اعتقادشون بر اینه میگن شب عاشورا کسی کم نشد تا اونجا قرار بود هرچی آقا غربال کنه غربال کرده بود غریبه ها رفته بودند نامحرما رفته بودن، اون شب هرچی بود منا بود، اما ابی عبدالله هم برای همونا هم داره اتمام حجت میکنه، فرمود: بیعتم رو از شما برداشتم هرکی میخواد بره بره وقتی هیچکی بلند نشد اون شب زینب گفت: خدا خیرتون بده...

+ هلال میگه: دیدم آقا از خیمه ها بیرون آمد، زد به این بیابونا و اطراف خیمه ها، نگران آقام بودم گفتم کسی به آقام تعرضی نکنه، دنبال آقام راه افتادم رفتم میگه تو این بیابونا دیدم هی خم میشه خارا رو داره از زمین جمع میکنه...

-مپنداری که من آسان تو را مهمان خود کردم

که این کالا خریداری به نرخ جان خود کردم

طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری

ولی من خویشتن کشتم و درمان خود کردم

مکیشی مرا حسین...

+یه وقت دیدن صدای اسب ابی عبدالله از پشت خیمه ها میاد...

 همه از خیمه ها بیرون دویدن

ولی سالار زینب رو ندیدن

+دیدن ذوالجناح زین واژگونه، یال غرق خونه، بدن پُرِ تیره، اشک از گوشهٔ چشم این حیوان سرازیره، راوی میگه: دیدم جلو جلو مرکب داره حرکت میکنه پشت سرش هشتاد و چهار زن و بچه افتان خیزان جلو چشمه همه جلوتر از همه زینب داره میدوه هی به سینه میزنه هی فریاد میزنه عزیز مادرم، چه لحظه ای رسیدن کنار گودال قتلگاه... ابی عبدالله روی نیزه شکسته خودش با زحمت بلند کرد، با اون چشمای خون گرفته رو زینب دید، اشاره کرد زینب برگرد برو به خیمه ها، راوی میگه: دیدم زینب داره میره اما عقب عقب داره میره، هی به سر میزنه هی فریاد میزنه، آی حسین....

+شب زینب گفتنه هر روضه ای میخونی باید بگی امان از دل زینب؛ شب زینب گفتنه به نیابت از همه ی شهدامون مخصوصا شهدای مدافع حرم فریاد بزن بگو یازینب...

دانلود بخش اول

 روضه شهادت امام حسین (ع) - از تل زینبیه تا مقتل شهیدان - حاج مهدی سلحشور

دانلود بخش دوم

 روضه شهادت امام حسین (ع) - از تل زینبیه تا مقتل شهیدان - حاج مهدی سلحشور

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1939 زمان : نظرات (0)

حاج مهدی سلحشور

 

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ

 

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِوَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

+شب عاشوراست صاحب عزا رو صدا بزنیمیا صاحب الزمان... الغوث الامان

در این حضور توسل دعا کنید مرا هم

+چی بگم امشب، شب عاشوراست امشب، کربلا غوغاست امشب...

در این حضور توسل دعا کنید مرا هم

که خود امید ندارم به روزگار سیاهم

مریض بار گناهم پر از تبم کمکم کن

بیا عیادتم و خودت بیار دوا هم

شنیدم که تو سر میزنی به بی سر و پاها

عزیز فاطمه یک شب بیا به خانهٔ ما هم

از عرش از میان حسینیهٔ خدا

آمد صدای نالهٔ هی علی العزا

جبرئیل بال خدمت خود را گشود و گفت

یا رب اجازه هست شوم فرش این عزا

آدم ز جنت آمد ناله کنان نشست

در بزم استجابت بی قید هر دعا

او که هزاران بار به ناله نشسته بود

یک یا حسین گفت و همان لحظه شد به پا

آنگاه گفت روضه بخوان ایها الرسول

+پیغمبر منبر رفت شروع کرد روضه خواندن...

جانم فدای تشنه لب دشت کربلا

از آب هم مضایقه کردن کوفیان

خوش داشتن حرمت مهمان کربلا

بودن دیو و دَد همه سیراب و

میمکید خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

 +از زبان امام زمان سلام بدم... السلام علی الشیب الخضیب...السلام علی الخد التریب...

زمانه دست خوش ظلم های بارز شد

برای جایزه قتل حسین جایز شد

+پسر پیغمبرتون دارم میگم...نانجیب قیمت حسین دو سه مَن گندمه...

زمانه دید که زخمی پر از نمک شده بود

و بوسه گاه پیمبر ترک ترک شده بود

 زمانه دید غریبی خضاب با خون کرد

 و تیر را به چه سختی ز سینه بیرون کرد

+مقداری توقف کرد از شدت تشنگی توان جنگ نداره، یه وقت یه سنگی اومد به پیشانی ابی عبدالله خورد... پیراهن بالا زد، تا خون پیشانی پاک کنه، یه تیر سه شعبه آمد، به قلب امام حسین برخورد کرد... هر کاری کرد این تیر رو از جلو در بیاره نشد تیر رو از پشت سر بیرون کشید.. زینب داره نگاه میکنه...

-چنان که خون همه فواره زد به دشت

+مثل ناودانی این خون شروع کرد آمدن...

 پناه بر تو خدایا مگر پناهی نیست

 که دختر علی آن لحظه دید راهی نیست

 به ناله خواست دل سنگ خصم نرم کند

به ابن سعد چنین گفت تا که شرم کند

بترس عاقبت خویش را تباه کنی

حسین را بکشند و تو هم نگاه کنی

 کسی به فکر ورق پاره های قران نیست

 مگر میان شما کوفیان مسلمان نیست

+اومد سمت این نانجیب گفت: مگه نمی بینی حسین و دارن میکشن تو وایسادی داری نگاه میکنی، زینب داره اشک میریزه، نانجیب روش و برگردون گفت: کار حسین رو تمام کنید...

ببین ز چهار طرف جور دشمن دَله را

جفای خولی و شمر و سنان و حرمله را

که از تفاهمشان لرزه در زمین افتاد

عزیز فاطمه از اسب بر زمین افتاد

کدام آیه به لب های او مجدد شد

که نیزه آمد راه گلوی او سد شد

+دیگه کم کم از هر طرف حمله کردن به حسین، آی بمیرم هر کی یه ضربه میزد، یکی با شمشیر میزد، یکی با سنان میزد، یکی با سنگ میزد، میگه دیدم یکی داره با عصا به بدن حسین میزنه...

+چه لحظه ای، چه صحنه هایی این زن و بچه ها دارن می بینن؛ همه از خیمه ها بیرون دویدند، راوی میگه: دیدم زینب از بالای تل زینبیه داره میدوه سمت گودال قتلگاه، عجب دویدنی، هی میخوره زمین هی بلند میشه هی فریاد میزنه وا محمدا و علیا هذا حسینن ومرمل بالدماء مقطع الاعضا....

چقدر زود ز میدان کارزار آمد

طنین شیهه اسبی که بی سوار آمد

چه لحظه ای که به صبح قیامت است شبیه

که من نیز یفره من امی و ابی

+همه دارن از هم فرار می کنند همه تو این بیابونا...

رخ زمین شد از ظلم بی حساب کریح

یکی به خون جگر گفت یا جواد ابی

+ای اسب بابای من

بگو به آن جگر تشنه آب هم دادن

بگو به خواهش دل ما جواب هم دادن

+راوی میگه: دیدم بچه ها تو این بیابونا پراکنده شدن، بعضی از این بچه ها دامنشون آتش گرفته دارن تو بیابونا میدوند، دیدم یه سه ساله ای میدوه این دامن عربی آتش گرفته هی داره میدوه این آتش شعله ور میشه، دلم سوخت گفتم برم جلو این آتش خاموش کنم، هرچی میدویدم می ترسید بچه فرار میکرد، بهش امان دادم، گفتم بایست کاریت ندارم آتش دامنتو میخوام خاموش کنم، تا مرکبم ایستاد بچه کز کرد چهار دست پا زیر پا این مرکب نشست دیدم بید داره میلرزه... دیدم لباش خشکیده گفتم آب میخوری؟ با اشاره چشم تایید کرد، آب رو آوردم جلو دهانش یه نگاه کرد گفت: علقمه از کدوم طرفه؟ علقمه رو میخوای چکار؟ برم عمومو سیرابش کنم

روضه شهادت امام حسین (ع) - در این حضور توسل دعا کنید مرا هم - حاج مهدی سلحشور 

 

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 599 زمان : نظرات (0)

 سید مجید بنی فاطمه

ابی عبدالله وای، ابی عبدالله وای

ابی عبدالله، ابی عبدالله

با بیرق سیاه راه افتادم

با گریه و آه راه افتادم

از هیئتمون با این نوحه

تا خونهٔ شاه راه افتادم

ارباب، ادخلوها به سلامٍ آمنین

ارباب، بطلب جانِ یل ام البنین

ارباب، برسم پای پیاده اربعین

سید الغریب، سید المظلوم

سید العطشان ابی عبدالله

ابی عبدالله وای، ابی عبدالله وای

ابی عبدالله، ابی عبدالله

بی تو بخدا آشوبم من

تنها به شما منسوبم من

در سینه زنی،میخِ عشق و

تو این سینه می کوبم من

ارباب، دل نوکر به سلام تو خوشه

ارباب، بوی سیب تو دل ها را می کِشه

ارباب، یه روزی عشقِ تو ما را می کُشه

سید الغریب، سید المظلوم

سید العطشان ابی عبدالله

ابی عبدالله وای، ابی عبدالله وای

ابی عبدالله، ابی عبدالله

حتی اگه هست مرگم نزدیک

ای روشنیِ قبر تاریک

ترسی ندارم وقتی دارم

بغض لعدوک حب لابیک

ارباب، مادر تو مادر سینه زناست

ارباب، مادر تو پشت سر سینه زناست

ارباب، صدای لشکر سینه زناست

سید الغریب، سید المظلوم

سید العطشان ابی عبدالله

ابی عبدالله وای، ابی عبدالله وای

ابی عبدالله، ابی عبدالله

 سینه زنی زمینه شهادت امام حسین (ع)  -  با بیرق سیاه راه افتادم -  سید مجید بنی فاطمه 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 503 زمان : نظرات (0)

جواد مقدم

 

الغوث الغوث، بیا برس به دادم

بگذار صدات کنم من، پیاپی و دمادم

دریا دریا، چشم هایم برات می باره

مگر غلامت آقا کی را بجز تو داره

اگه نبریم به کربلا

چه خاکی باید به سر کنم

آرزومه شب هام و حسین

تو حرمت سحر کنم

امیرِ دل های مبتلا

 طبیب دل های غم نصیب

من را می کِشی به کربلا

من را می کُشی با بوی سیب

یاثارالله ابی عبدالله،ابی عبدالله،ابی عبدالله

عاشق عاشق، اونه که روضه گرده

همان که زندگیشُ، را وقف غم تو کرده

زائر زائر، تو کربلایت زیاده

خوشا به حال اونکه آومد حرم پیاده

حرمِ تو آرزوی من،حرم تو عرش کبریا

همیشه پُر از ملائکه همیشه پُر از برو بیا

سینه زنی زد نفس نفس

تا که برسد به مرقدت

کبوتری پر زد از قفس

تا که بشیند رو گنبدت

یاثارالله ابی عبدالله،ابی عبدالله،ابی عبدالله

دارم دارم، یه عشق بی نهایت

یه بیرق و یه پرچم به روضه و به هیئت

هیئت هیئت، بهشتمه همیشه

هیچ جا برای نوکر کرببلا نمیشه

برای تو گریه می کنم

به تو میرسم از این طریق

برای منی آخرین امید

 برای منی بهترین رفیق

تویی و یه لطف بی دریغ

به غلام و عبد و نوکرت

منم و یه باور عمیق

به شفاعت تو محشرت

اگه نبریم به کربلا چه خاکی باید به سَر کنم

آرزومه شب هام و حسین تو حرمت سحر کنم

امیرِ دل های مبتلا

طبیب دل های غم نصیب

من را می کِشی به کربلا

من را می کُشی با بوی سیب

یاثارالله ابی عبدالله،ابی عبدالله،ابی عبدالله

 سینه زنی شور شهادت امام حسین (ع)  -  الغوث الغوث، بیا برس به دادم - جواد مقدم

تعداد صفحات : 37

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 107
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 214
  • آی پی دیروز : 676
  • بازدید امروز : 492
  • باردید دیروز : 4,533
  • گوگل امروز : 6
  • گوگل دیروز : 43
  • بازدید هفته : 5,025
  • بازدید ماه : 5,025
  • بازدید سال : 1,320,058
  • بازدید کلی : 19,825,886